Web Analytics Made Easy - Statcounter

به گزارش گروه ورزشی ایسکانیوز، کارلوس کی روش در حاشیه آخرین تمرین تیم ملی فوتبال در تهران اظهار داشت:‌ در درجه اول اجازه بدهید عذرخواهی کنم از تک تک شما به خاطر لغو کنفرانس مطبوعاتی دیروز. قرار بود کنفرانس مطبوعاتی داشته باشیم و لیست را اعلام کنم اما مجبور شدم،کنفرانس را لغو کنم. از صمیم قلب از تک تک شما عذرخواهی می‌کنم.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

کی‌روش گفت: بعد از آخرین مشاهدات‌مان مخصوصا در ترکیه، لیست 25 نفره را اعلام کردیم. همانطور که دیدید 4 دروازه‌بان داریم. تصمیم گرفتم 4 دروازه‌بان به جام جهانی ببریم، نه تنها به خاطر آنکه استحقاقش را دارند، بلکه می‌توانند از تمرینات ما در آنجا حمایت کنند. 8 مدافع، 7 هافبک و 6 مهاجم داریم. اعتقاد شخصی من است که این بازیکنان تعادل بهتری از بُعد در تیم به ما خواهند داد. مطمئنا از بعد شخصی کار بسیار دشواری برای من بود که چند بازیکن را از لیست کنار بگذارم.

سرمربی تیم ملی تصریح کرد: تصمیم سخت و دشواری است چون آن بازیکنان هم استحقاق حضور در تیم ملی را داشتند ولی وقتی می‌خواهیم بهترین تصمیمات را برای تیم بگیریم باید تصمیماتی باشد که تعادل خوبی را به تیم بدهد و راهکارهای عمیقی را بتوانیم در تیم داشته باشیم. امیدواریم بعد مصدومیت امید ابراهیمی، دیگر مصدومی نداشته باشیم. باید از مصدومیت ها جلوگیری کنیم. این تصمیم از بُعد تعادل کلی تیم بود. امروز ایران را ترک می‌کنیم. کاری را که فکر می‌کردیم مقدور است انجام دادیم.

وی افزود: مطمئنا همه متوجه هستند این آماده سازی صحیح برای جام جهانی نبود ولی این هم جزوی از برنامه است. به خاطر شرایط بعد از در جام جهانی قطر با این مسائل مواجه شدیم و باید آن‌ها را قبول کنیم ولی طبق محدودیت‌هایی که داشتیم و شرایطی که با آن روبرو بودیم بهترین تلاشمان را کردیم. قسمتی از این آماده سازی را مدیون باشگاه‌ها و همکاری آن‌ها هستیم. از تک تک آن‌ها، سرمربیان و مسئولانشان تشکر می‌کنیم. امروز اینجا را ترک می‌کنیم. با هواداران فوتبال ایران در قلبمان خواهیم بود. بیشترین و بالاترین تلاشمان را برای تیم ملی ایران خواهیم کرد.

کی‌روش در مورد اینکه روز گذشته عنوان شد خط زدن نام سردار آزمون به خاطر برخی فشارها باعث لغو کنفرانس دیروز شد، گفت: همیشه دور و بر ما این شایعات وجود دارد. سردار به همراه یکی از مربیان بدنساز ما از دیروز وارد قطر شد. پس  نشان می‌دهد این مساله اصلا درست نیست.

سرمربی تیم ملی در خصوص اینکه اتفاق دیروز شوکه کننده بود و اتفاقی نبود که از کارلوس کی‌روش سر بزند، عنوان کرد: من شرایط را پنهان نکردم. مطمئنا یک سری مسائل و مشکلات وجود دارد ولی وظیفه ما این است که این مشکلات را حل کنیم. همیشه تلاش می‌کنم بجنگم و مشکلات را حل کنم. شما سال‌هاست من را می‌شناسید. همیشه علاقه دارم راهکاری که ایمان دارم برای تیم بهترین است، برای تیم انجام شود.

کی‌روش تصریح کرد: هیچ موقع راجع به خودم یا یک بازیکن نیست. همه تصمیمات من منافع تیم بالاتر از منافع همه باشد. تلاش کردم همیشه تیم را در نقطه بالاتری قرار بدهیم. مهمترین مطلب این است که امروز همه اینجا هستیم و آخرین جلسه تمرینی را انجام می‌دهیم.

وی افزود: تیم پیشرو ایران از الان کارش را شروع کرده، آن‌ها به قطر رسیده‌اند. هم مربیان و هم بازیکنان از دیروز وارد قطر شدند. همه چیز پیش می‌رود. مطلبی که مهم است؛ ما افرادی حرفه‌ای در فوتبال هستیم. وظایف ما این است که درون زمین به عنوان یک تیم متحد الگو باشیم. تیمی که همیشه اتحاد و هماهنگی را نشان می‌دهد. ما برای هواداران و فوتبال، بازی می‌کنیم. به عنوان سازندگان غرور، شادی و افتخار مطمئنا برای هواداران فوتبال ایران بیشترین تلاشمان را خواهیم کرد.

منبع: ایلنا

انتهای پیام/

کد خبر: 1159893 برچسب‌ها جام جهانی

منبع: ایسکانیوز

کلیدواژه: جام جهانی جام جهانی برای تیم تیم ملی کی روش

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.iscanews.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایسکانیوز» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۶۴۰۵۸۶۶ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

می‌ترسم جنگ تمام شود و این زندگی ادامه داشته باشد!

من «ربا» هستم. تا حالا پنج بار در جنگ آواره شده‌ام. از «بیت حانون» تا «تل الزعتر» تا اردوگاه «جبالیا» و بعد «دیر البلح» که دو بار آنجا جابه‌جا شدیم. آخرین بار هم «رفح». - اخبار فرهنگی -

به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، «ربا حسان» از زنان مقاوم فلسطینی است که از اوضاع و آنچه امروز در غزه می گذرد نوشته است. او می گوید چند بار دیگر آواره گی از سرزمینش را تجربه کرده اما این بار از تجربه آخر خود که توسط اسماء خواجه زاده به فارسی ترجمه شده، چنین روایت می کند: 

من «ربا» هستم. تا حالا پنج بار در جنگ آواره شده‌ام. از «بیت حانون» تا «تل الزعتر» تا اردوگاه «جبالیا» و بعد «دیر البلح» که دو بار آنجا جابه‌جا شدیم. آخرین بار هم «رفح».

من با هربار آوارگی مقداری از اشتیاقم به زندگی را از دست می‌دادم. از جمع کردن خودم در مکان‌ها خسته شدم. یادم می‌آید در دیر البلح، وقتی داشتیم جابه‌جا می‌شدیم وسط راه ایستادم؛ دلم می‌خواست به طرف خانه خودمان بروم نه به سمت پناهگاه. مرگ برایم اهمیتی ندارد. آیا زندگی ارزش این‌همه ماجرا برای نجات پیدا کردن را دارد؟ در ذهنم جمله مولایمان علی تکرار می‌شد: «این دنیای شما نزد من از آب بینی بز بی‌ارزش‌تر است.»

درخواست عربستان بر ایجاد گذرگاه امن برای کمک به غزه

جنگ اینجا، یک جنگ نیست بلکه چندین جنگ است. جنگ‌های آب و غذا و جابه‌جایی و حتی سرما. بدنم را به غذای کم عادت داده بودم و حتی اگر در روز یک لقمه غذا می‌خوردم تأثیری روی من نداشت اما سخت‌ترین موضوع، کمبود آب بود. روزی که با هشت نفر از اعضای خانواده‌ام به جبالیا آواره شدیم، باید فقط دو لیتر آب استفاده می‌کردیم!

این دو لیتر آب هم برای نوشیدن بود هم رفتن به توالت. من روزی یک بار آب می‌خوردم تا مجبور نباشم بروم توالت، و سهمم از آب نوشیدنی را برای وضو نگه می‌داشتم، که آن را هم بعدها تیمم می‌کردم.

ما در جنگ همه‌چیز را بازیافت می‌کنیم. مثلا تفالۀ قهوه را نگه می‌داریم و مقداری آب به آن اضافه می‌کنیم و می‌گذاریم دو روز بماند و تخمیر شود. بعد دوباره آن را می‌جوشانیم و می‌خوریم. آبِ شستن لباس‌ها و مایع ظرفشویی را نگه می‌داریم تا دوباره در توالت ـ خدا عزتتان بدهد ـ

استفاده کنیم. پاکت‌های پنیر و لیوان‌های مقوایی را نگه می‌داریم تا بسوزانیم و رویش آتشش غذا درست کنیم. بطری‌های شامپو و صابون را نگه می‌داریم تا داخلشان آب بریزیم و به جای شلنگ استفاده کنیم. یا از بقچه لباس‌ها به جای متکا و از در مربا به جای بشقاب استفاده می‌کنیم. پردۀ درمانگاه را به‌عنوان روانداز استفاده کردیم و بعدا وقتی به ما روانداز دادند از پرده‌ ها، خیمه درست کردیم.

دنیا اینگونه و به بی‌رحمانه‌ترین شکل ممکن زهد را به ما یاد داد.

کمدی سیاه در جنگ؟ چقدر پیش می‌آید که به یک دلیل هم می‌خندم و هم گریه می‌کنم. در ابتدای بحران آب در شمال، خیلی گریه کردم. مادرم با لبخندی بر لب گفت اشک‌هایم برای شستن صورتم بس است و باید آب را برای کار دیگری استفاده کنم. خندیدم. یا بعدتر وقتی داخل اتاق معلمان مدرسۀ ابتدایی وابسته به آژانس «غوث» زیر تخته سیاه می‌خوابیدم گریه کردم. بالای سرم ابری بزرگ و پنبه‌ای از سقف آویزان بود که رنگش خاکستری شده بود. یک نخ آبی هم از آن آویزان بود انگار که از ابر باران می‌بارید.

من هربار می‌خواستم بخوابم به آن زل می‌زدم و از سادگی این ایده می‌خندیدم اما یک لحظه بعد وقتی یادم می‌آمد به چه دلیل اینجا خوابیده‌ام می‌زدم زیر گریه. یا یک روز وقتی عمه‌ام برای دیدن ما به پناهگاه آمد، برای برادرزاده‌ام که نوزاد بود پوشک آورده بود. مادرم به او گفت این پوشک‌ها برای برادرزاده‌ام کوچک است اما اشکال ندارد چون ما دخترها می‌توانیم از آن به جای نوار بهداشتی استفاده کنیم. و به این شکل هرچیزی باعث خنده‌ام می‌شد، همان به گریه‌ام می‌انداخت. 

چه پناهگاه چه مدرسه جاهایی بودند پر از خفت و تحقیر. در روز چهار نان پیتا میان ما تقسیم می‌کردند. نصف نان برای یک نفر و هر نان هم به اندازه یک کف دست! بعدتر ما از نانوایی‌ها نان می‌خریدیم تا اینکه آنها هم بسته شد. بعد با مصیبت آرد خریدیم و در تنور گلی نان درست کردیم. 

یک نمونه تحقیر را برایتان بگویم؛ رفتن به توالت. داخل مدرسه نه تا توالت بود با هزاران آواره، و صفی طولانی برای قضای حاجت درست می‌شد. من اول مجبور بودم هیچ‌چیز نخورم تا مجبور نباشم داخل صف بایستم یا در حیاط مدرسه جلوی همه راه بروم. از اینکه با آن وضعیت اهانت‌بارم آنجا بودم خجالت می‌کشیدم. برای همین از برخورد با مردم و حتی دیدن خودم در آینه پرهیز می‌کردم.

یک بار به من اصرار کردند به بیمارستان اماراتی نزدیک پناهگاه بروم و آنجا حمام کنم. اولش قبول نکردم. چون نمی‌توانستم قبول کنم با این وضعیت پایم را بیرون بگذارم و در خیابان راه بروم اما آخرش رفتم. من تنها کسی نبودم که می‌خواست حمام کند. در هر اتاق حداقل ده نفر منتظر نوبتشان بودند تا حمام کنند و مسئولان هم از یک اتاق دنبالمان می‌آمدند و از آنجا بیرونمان می‌کردند و به اتاق دیگر می‌فرستادند. برایم تحقیرآمیز بود. به شکل بی‌سابقه‌ای گریه کردم و به حمام و آب و جنگ لعنت فرستادم و بدون اینکه دوش بگیرم برگشتم. از نظر روحی خیلی برایم سنگین بود.

در پناهگاه یک بار یکی از هم‌کلاسی‌های دانشگاهم را دیدم. از زمان فارغ التحصیلی در سال 2019 این اولین باری بود که می‌دیدمش. خودم را از نگاهش می‌دزدیدم چون خجالت می‌کشیدم و امیدوار بودم او مرا ندیده باشد. صبح روز بعد در راه دستشویی از دور دیدمش که کنار در ایستاده. نمی‌توانم دربارۀ واکنشم توضیحی بدهم اما از دور برایش دست تکان دادم. مرا ندیده بود و من همچنان دست تکان می‌دادم تا به او رسیدم. سلام کردم و عمدا خیلی حرف زدم چون می‌خواستم به او و خودم ثابت کنم از این وضعیت تحقیرآمیز شرمسار نیستم در حالی‌که در واقع تا سرحد مرگ شرمسار بودم. شاید هم دیدن یک چهرۀ آشنا در این وضعیت باعث می‌شد حس کنیم کمی تسلی پیدا کرده‌ایم! نمی‌دانم. 

با گذر زمان به پناهگاه عادت کردیم. وضعیت آب بهتر شد و ما روی آتش غذا درست می‌کردیم. حتی من مرفه شده بودم و صبح‌ها زود بیدار می‌شدم تا خودم تنهایی آتش روشن کنم و روی آن چای یا قهوه بگذارم. بعد یک مودم خریدیم و اشتراک اینترنت گرفتیم. حالا هروقت تشنه‌ام می‌شود آب می‌خورم و هروقت خواستم توالت می‌روم و دیگر به مردم داخل حیاط و اینکه چقدر داخل صف منتظر خواهم شد، اهمیتی نمی‌دهم. 

همین‌طور برای پوستم کرم خریدم تا مثل قبل به خودم توجه کنم و چند کتاب هم گرفته‌ام تا اینجا بخوانم با این‌حال خسته و ترسیده‌ام. می‌ترسم از اینکه این، زندگی‌ام بشود. می‌ترسم جنگ تمام شود و این زندگی ادامه داشته باشد!

انتهای پیام/

دیگر خبرها

  • عکس‌| خواهران منصوریان در یکی از عجایب هفتگانه جهان
  • افت ۵۰۰ هزار تومانی نرخ سکه در بازار
  • اسفندیار: هیچ رقیبی برای خودم نمی‌بینم
  • حاج‌کناری: در استانم غریبم؛ کاری کردند خودم نیایم
  • نفت با فراز امیدوار شد، فولاد هر روز بدتر از دیروز!
  • بازیگر «نون خ»: چند بار تا مرز خفگی رفتم
  • برای نجات خودم شوهرم را کشتم
  • متهم به قتل: برای نجات خودم شوهـرم را کشتم
  • دیروز، ایرانی‌های تورنتو با دیدن آرنولد شوارتزنگر، غش و ضعف کردند
  • می‌ترسم جنگ تمام شود و این زندگی ادامه داشته باشد!